ترجمه مقاله

برسان

لغت‌نامه دهخدا

برسان . [ ب َ ] (اِ) دوشاب خوشبوی . (شرفنامه ٔ منیری ). دوشب سیاه رنگ خوشبوی . (آنندراج ) (برهان ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). || مطلق امّت از هر پیغمبر که باشد (برهان ) . مطلق امت و آنرا با شین منقوطه (برشان ) نیز نویسند و از این قرار مخفف بربروشان است که بمعنی امت است . (انجمن آرا) (آنندراج ). اما کلمه در این صورت مصحف است . رجوع به برروشنان شود. || گروه آدمیان و به این معنی بکسر اول نیز آمده . (برهان ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله