ترجمه مقاله

برشام

لغت‌نامه دهخدا

برشام . [ ب ِ ] (ع مص ) برشمة. تیز نگریستن . (منتهی الارب ). تیز و پیوسته نگریستن . || خاموش شدن از اندوه و خشم یا روی درهم کشیدن . || تیزی نظر. || نکته های رنگارنگ . (آنندراج ).
ترجمه مقاله