برطرف کردنلغتنامه دهخدابرطرف کردن . [ ب َ طَ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) از میان بردن . معدوم کردن . نابود کردن . نیست کردن . (یادداشت مؤلف ). زایل کردن . محو کردن . رفع مانعی کردن .