ترجمه مقاله

برقوق

لغت‌نامه دهخدا

برقوق . [ ب َ ] (ع اِ)جابزگ . (یادداشت مؤلف ). اجاص صغار. || مشمش . زردآلو. (یادداشت مؤلف ). خلوگرده . ترش هلو. آلوچه . خلی . خولی . خالودار. خلوخلی . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله