ترجمه مقاله

برماه

لغت‌نامه دهخدا

برماه . [ ب َ ] (اِ) افزاری است درودگران را که بدان چوب و تخته را سوراخ کنند، و به عربی مثقب خوانند. (برهان ) (آنندراج ). معرب آن بیرم است . (از منتهی الارب ). برما. برماهه . برمای . برمه . گردبر. گردبره . مته . مثقب . پرما، در تداول خراسان .
ترجمه مقاله