برمتها
لغتنامه دهخدا
برمتها. [ ب ِ رُم ْ م َ ت ِ ] (ع ق مرکب ) (از: ب ، حرف جر + رمة + ها، ضمیر مؤنث ) همگی . تماماً. جملگی : رسولان بغداد بعد از وصول پیغام پادشاه جهانگیر پیش وزیر تقریر کردند و او برمتها بر رای خلیفه عرضه داشت . (جامع التواریخ رشیدی ).