برهانی
لغتنامه دهخدا
برهانی . [ ب ُ ] (ص نسبی ) منسوب به برهان . مدلَّل . مبرهن . (یادداشت دهخدا) :
حجتی بپْذیر برهانی ز من زیراکه نیست
آن دبیرستان کلی را جزین جزوی گوا.
- دلیل برهانی ؛ دلیل الزام آور. (ناظم الاطباء). رجوع به دلیل شود.
حجتی بپْذیر برهانی ز من زیراکه نیست
آن دبیرستان کلی را جزین جزوی گوا.
ناصرخسرو.
- دلیل برهانی ؛ دلیل الزام آور. (ناظم الاطباء). رجوع به دلیل شود.