ترجمه مقاله

برواق

لغت‌نامه دهخدا

برواق . [ ب َرْ ] (ع اِ) گیاه سریش . (الفاظالادویة). سریش کفشگران . (ناظم الاطباء). به لغت اهل مغرب اسم خنثی است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). اَبُجة. اسفودالس . تیقلیش . چربش . خنثی . || به عجمی سنگی است سبک و زرد و چون بسایند مایل به سفیدی باشد و در عراق متکون گردد و مثل کهرباو سندروس کاه را می رباید. (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
ترجمه مقاله