ترجمه مقاله

بروسه

لغت‌نامه دهخدا

بروسه . [ ب ُ س َ ] (اِخ ) شهری در مغرب شبه جزیره ٔ آسیای صغیر، در جنوب شرقی دریای مرمره ، که در اوایل دولت عثمانیان چندی پایتخت بوده است ، و بیش از یکصدهزار تن جمعیت دارد. در این شهر آبهای گرم معدنی موجود است و ابریشم سازی در آنجا رواج دارد. (از فرهنگ فارسی معین ). برسا. بروصی . بورسه .
ترجمه مقاله