ترجمه مقاله

برونگرایی

لغت‌نامه دهخدا

برونگرایی . [ ب ِ/ ب ُ گ َ / گ ِ ] (حامص مرکب ) عمل گراییدن به برون . || (اصطلاح روانشناسی ) برونگرایی و درونگرایی اصطلاحاتی است که «ک . گ . یونگ » وضع کرده و حاکی از دو نوع شخصیت متناقض است . فعالیت کلی یا شوق و کشش در شخص برونگرا آفاقی (یعنی متوجه دنیای خارج )، و در درونگرا انفسی (یعنی متوجه بدرون شخص ) است . هر کس به این هر دو متمایل است ، اما همواره بر اثر محیط و خصوصیات خلقی ، یکی بر دیگری تفوق دارد و بنحو بارزی آشکار میشود. برونگرایی حاد فرار نامعقول و غیرمنطقی از نفس و نمایش دادن احساسات در جمع است (مانند هیستری و هیجان شدید)، و درونگرایی حاد عبارت از عقب نشینی به دنیای درون است ، و درین حال خیالبافی جانشین واقعبینی میشود. «یونگ » بیماری تقسیم خاطر را اختلال مشاعر شخص درونگرا می داند. (از دایرة المعارف فارسی ).
ترجمه مقاله