ترجمه مقاله

برپا شدن

لغت‌نامه دهخدا

برپا شدن . [ ب َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ایستادن . قیام . پا شدن . خاستن . برخاستن : شورش جنگ برپا شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
ترجمه مقاله