ترجمه مقاله

برچخ

لغت‌نامه دهخدا

برچخ . [ ب َ چ َ ] (اِ) برچق . (آنندراج ). ژوپین . زوبین . نیزه ٔ کوچکی که هندوها در دست گیرند. (ناظم الاطباء). برچه . نیزه ٔ کوچک که اغلب مردم هندوستان دارند. (آنندراج ) (انجمن آرا). ژوبین است و آن نیزه ای است نه دراز و نه کوتاه . (برهان ) :
از خنجر دو رویه سه کشور گرفتنش
وز برچخ سه پایه دو سلطان شکستنش .

خاقانی (آنندراج ).


ترجمه مقاله