برچه
لغتنامه دهخدا
برچه . [ ب َ چ ِ ] (از: بر + چه ) چگونه . بچه منوال :
برفت او و ما از پس اندر دمان
گذشتیم تا برچه گردد زمان .
همی بود تا برچه گردد زمان
بدین آشکارا چه دارد نهان .
|| برای چه :
ببینم که رومی سواران که اند
سپاهی سپاهند یا برچه اند.
برفت او و ما از پس اندر دمان
گذشتیم تا برچه گردد زمان .
فردوسی .
همی بود تا برچه گردد زمان
بدین آشکارا چه دارد نهان .
فردوسی .
|| برای چه :
ببینم که رومی سواران که اند
سپاهی سپاهند یا برچه اند.
فردوسی .