ترجمه مقاله

برگشت

لغت‌نامه دهخدا

برگشت . [ ب َگ َ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) بازگشت . رجعت . (ناظم الاطباء). رجوع . مراجعت . انقلاب . (یادداشت دهخدا).
- برگشت کار ؛ ادبار: این اتفاق علامت برگشت کار است . (یادداشت دهخدا).
|| (اِ مرکب ) آنچه از جمع حساب برگردانند. (ناظم الاطباء). آنچه از حساب برگردانند. (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح موسیقی ) دو خط کوچک عمودی موازی یکدیگر است که با دو نقطه همراه می باشد. غالباً دو علامت برگشت استعمال کنند و بین آن دو جمله ٔ موسیقی را می نویسند. دو نقطه ٔ علامت اول سمت راست و نقطه های علامت دوم سمت چپ گذارده میشود. برگشت موقعی استعمال میشود که بخواهند یکی از جمله های موسیقی را تکرار کنند. (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله