ترجمه مقاله

بریدگی

لغت‌نامه دهخدا

بریدگی . [ ب ُ دَ / دِ ] (حامص ) شکاف . برش . قطع. جدائی . (ناظم الاطباء). حالت و چگونگی بریده . (یادداشت دهخدا). انقطاع . تشریف . فرض . قصار: أصدف ؛ بریدگی کوه . (منتهی الارب ). جَدَع ؛ بریدگی بینی و جز آن . جَدعة؛ باقیمانده ٔ بریدگی . جذمة؛ بریدگی دست . شَرَص ؛ بریدگی بر بینی شتر ماده . صدف ؛ بریدگی کوه . (از منتهی الارب ). فرضة؛بریدگی گوشه ٔ کمان . (دهار). قَصا؛ بریدگی اندک در گوش شتر و گوسپند. (منتهی الارب ). قَضَع؛ بریدگی و گزیدگی در شکم مردم . (از منتهی الارب ). || جایی که آنرا بریده اند، یا چنان نماید که بریده اند. (یادداشت دهخدا). || تقسیم . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله