ترجمه مقاله

بریمان

لغت‌نامه دهخدا

بریمان . [ ب َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ بَریم .رجوع به بریم شود. || جگر و کوهان شتر که به درازا بریده به رشته و مانند آن پیچند. (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || دو سپاه عرب و عجم . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ).
ترجمه مقاله