ترجمه مقاله

بر استاد کردن

لغت‌نامه دهخدا

بر استاد کردن . [ ب َ اِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) درست کردن . درست آمدن . (فرهنگ فارسی معین ) : ما را هرچه اندیشه میکنیم بر استاد نمیکند که ده هزار سوار ترک در میان ما باشند. تدبیر این چیست . (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 481). و درحاشیه ٔ بیهقی آمده : ظاهراً بر استاد کردن بمعنی دوست بودن و درست آمدن است اگر از فعل برایستادن باشد. بهرحال کلمه غریب است و بهمین جهت در بیهقی ادیب بجای آن نوشته است درست نمی آید. (حاشیه ٔ بیهقی ص 481).
ترجمه مقاله