بر شتر نشستن
لغتنامه دهخدا
بر شتر نشستن . [ ب َ ش ُ ت ُ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه ازآشکارا شدن چیزی که خواهند پنهان ماند :
بر اشتری نشینی و سر را فرو کنی
در شهر میروی که نبینید مر مرا.
رجوع به برنشستن شود.
بر اشتری نشینی و سر را فرو کنی
در شهر میروی که نبینید مر مرا.
مولوی .
رجوع به برنشستن شود.