ترجمه مقاله

بزدة

لغت‌نامه دهخدا

بزدة. [ ب َ دَ ] (اِخ ) شهرکی است [ به ماوراءالنهر ] کم مردم و بسیارکشت وبرزو ایشان را یکی خشک رود است که اندر وی بعضی از سال آب رود و بیشتر آبشان از چاهها و دولابهاست . (حدود العالم ). آنرا بزدوة و منسوب بدان را بزدی و بزدوی گویند. قلعه ٔ مستحکمی است در شش فرسخی نسف . و جمعی از فقهاء بزرگ حنفی بدانجا منسوبند. (از معجم البلدان ).
ترجمه مقاله