ترجمه مقاله

بزد

لغت‌نامه دهخدا

بزد. [ب ُ / ب ُ زَ ] (فعل ) از مصدر بختن یا بوختن و از مصدر دوم آن بزشن یعنی رهائی بخشیدن : بُزد؛ رهائی می بخشد. مهبزد؛ ماه نجات می دهد. ابوعلی ابزون مهبزد المجوسی شاعر است . ابزون . رجوع به ابوعلی ابزون ... شود.
ترجمه مقاله