ترجمه مقاله

بز

لغت‌نامه دهخدا

بز. [ ب ِ ] (اِ) زنبور.(برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). چون بَوز بفتح زنبور سیاه است ، شاید این بز مخفف آن باشد پس بفتح باید نه بکسر. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) :
شاید اگر درحرم سگ ندهد آب دست
زیبد اگر در ارم بز نبود میوه چین .

خاقانی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله