ترجمه مقاله

بسارده

لغت‌نامه دهخدا

بسارده . [ ب َدَ ] (ن مف ) زمینی را گویند به جهت چیزی کاشتن آب داده باشند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (رشیدی ) (فرهنگ نظام ) (سروری ) (ناظم الاطباء). زمین آب داده و آماده ٔ کشت . (دِمزن ). زمینی که برای زراعت شخم و آبیاری شده باشد. در کتاب «السامی فی الاسامی »: هی الارض التی ارسل فیهاالماء. همینطور در «مجمعالفرس »: زمین که آب داده باشند. در بعضی از نسخ زمینی است که شخم زنندو بماند و در عربی فلحان گویند. (از شعوری ج 1 ورق 195). || شخم شده . (دِمزن ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله