ترجمه مقاله

بستانه

لغت‌نامه دهخدا

بستانه . [ ب ُ ن َ ] (اِخ ) به هفت فرسنگی مغرب عباسی باشد. بندریست در جنوب ایران که محل صید مروارید باشد. مشیرالدوله آرد: آپستان ، بستانه امروزی ولی چون در کنارخلیج پارس دو بستانه است یکی در مشرق بندرعباس و دیگری در مشرق بندرلنگه ، ظن قوی این است که آپستانه ، بستانه اولی است . (ایران باستان چ اول ج 2 ص 1509).
ترجمه مقاله