ترجمه مقاله

بستان بان

لغت‌نامه دهخدا

بستان بان . [ ب ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) یا بوستانبان . باغبان و آنکه درختان را پیرایش میکند. (ناظم الاطباء). رجوع به بوستان بان و بستان پیرا شود. مؤلف نشوءاللغة آرد: عوام مصر باغ بان را جنائنی و مردم عراق بغوان یا بغوان چی (محرف باغبان و باغبان چی ) یا باغبان نامند و فصحای دوران عباسی بستان بان می گفتند و «تاجی » در عربی نیز مرادف همین کلمه است :
کلید از دست بستان بان فتاده
ز بستان نارپستان در گشاده .

نظامی .


رجوع به بوستان بان شود.
ترجمه مقاله