بسر کسی گردیدن
لغتنامه دهخدا
بسر کسی گردیدن . [ ب ِ س َ رِ ک َ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) گردش گردیدن . مرادف گرد سر گردیدن . (آنندراج ) :
تا آنکه میکشم ستمی را هزار بار
گردم همان بسر صنمی را هزار بار.
تا آنکه میکشم ستمی را هزار بار
گردم همان بسر صنمی را هزار بار.
محسن تأثیر (از آنندراج ).