ترجمه مقاله

بسمل شدن

لغت‌نامه دهخدا

بسمل شدن . [ ب ِ م ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) ذبح شدن . کشته شدن :
بسمل خنجر اخلاص شو ار میخواهی
که بتیغ ملک الموت نگردی مردار.

مولانا قطب عتیقی .


ترجمه مقاله