ترجمه مقاله

بسم ا

لغت‌نامه دهخدا

بسم ا. [ ب ِ م ِل ْ لا / ب ِ م ِل ْ ل َ ] (ع جمله بحذف فعل ) مخفف بسم اﷲالرحمن الرحیم که سورتهای قرآن بدان آغاز شود. بنام خدا. (فرهنگ نظام ). رجوع به بسمله و باسم شود :
بر سر هر شاخساری مرغکی
بر زبان هر یکی بسم اللهی .

منوچهری .


میزدم گام و میبریدم راه
این به لاحول و آن به بسم اﷲ.

نظامی .


ماییم و نوای بی نوایی
بسم اﷲ اگر حریف مایی .

نظامی .


که بسم اﷲ اول ز نیت بگوی
دوم نیت آور، سیم کف بشوی .

سعدی (بوستان ).


این کلمه را گاهی بر روی سکه ها نقر میکردند از آن جمله حجاج آن را برروی درهم بغلیه نقر کرد. رجوع شود به النقود العربیة چ 1939 م . قاهره ص 13. || لفظ مذکور بجای بسیاری از افعال مثل بکنید و بروید و بخورید و بگویید و غیر آنها استعمال میشود. (فرهنگ نظام ). در زبان فارسی در مورد زیر بکار رود: بفرمایید، درآیید، پیش روید، بپردازید، حمله برید، بخورید، تعجیل کنید، بشتابید، تحقیق کنید، مشغول شوید، شروع کنید، آغاز کنید، مبارک است و جز آن : پس گفت [ عبداله زبیر ] بسم اﷲ، هان ای آزادمردان حمله برید. (تاریخ بیهقی ). در ساعت بیرون آمد [ حاجب نوبتی مسعود ] و گفتی : بسم اﷲ، بار است درآی . (تاریخ بیهقی ). آن دلیران شیران در قلعت بگشادند و آواز دادند که بسم اﷲ اگر دل دارید. (تاریخ بیهقی ).
بگشادش در، با کبر شهنشاهان
گفت بسم اﷲ و اندر شد ناگاهان .

منوچهری .


گفت بسم اﷲ بیا تا او کجاست
پیشرو، شو گر همی گویی تو راست .

مولوی .


کودکان گفتند بسم اﷲ روید
بر دروغ و صدق ما واقف شوید.

مولوی .


گفتم ای جان بر من باشی روزی مهمان
گفت بسم اﷲ اگر خواهی باشم ماهی .

ظفر همدانی (از آنندراج ).


بسم اﷲ ای که منکر شعری بگو جواب
موزون چراست آنچه بقرآن مقدم است .

قبول (از آنندراج ).


|| در شروع هر کار بسم اﷲ گفتن :
چو بسم اﷲ آغاز کردند جمع [ برسر خوان ]
ز پیرش نیامد حدیثی بسمع.

سعدی (بوستان ).


- امثال :
ما غولیم و پول بسم اﷲ ؛ پول از ما گریزانست :
پول غول آمد و من بسم اﷲ.

ایرج .


مثل دیو از بسم اﷲ گریختن ؛ دوری جستن از کسی .
- بسم اﷲ، بسم اﷲ ؛ هنگام عبور از محلی تاریک و پست و بلند که گذشتن از آن مشکل باشد گویند.
ترجمه مقاله