ترجمه مقاله

بشار کردن

لغت‌نامه دهخدا

بشار کردن .[ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سیم کوفت کردن . سیم کفت کردن .طلاکوب کردن :
آراسته بتان بهارند گلبنان
با صدره های نیلی و حمری خمارها
صد گوشوار زرین در گوش هریکی
گوهر بشار کرده بدان گوشوارها.

لامعی جرجانی .


هنوز پیشرو روسیان بطوع نکرد
رکاب او را نیکو بدست خویش بشار.

فرخی .


و رجوع به بشار شود.
ترجمه مقاله