ترجمه مقاله

بشبه

لغت‌نامه دهخدا

بشبه . [ ب َ ب َ ] (اِ) بشمه . پوست دباغت نکرده . (رشیدی ). || دانه ای است که دوای چشم است و چشمک و چاکسو نیز گویند. (رشیدی ).
ترجمه مقاله