ترجمه مقاله

بشترم

لغت‌نامه دهخدا

بشترم . [ ب ُ ت َ رَ / ب ُ ت ُ رُ ] (اِ) بشتر. جوشش و دمیدگی باشد با خارش که در اعضای آدمی بهم رسد و بشره آدمی را سرخ سازد و آن را به عربی شرا گویند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). دمیدگی اندام . (از مؤید الفضلاء) (شرفنامه ٔ منیری ) ((ز انجمن آرا: بشتر) (از آنندراج ) (شعوری ج 1 ورق 218). دمیدگی اندام باشد یعنی جوشش اعضا. (سروری ). قوبا که پهن شود و بسیار خارش کند. وسر و دلم نیز گویند و بتازی شری خوانند. (رشیدی ). و رجوع به بشتر و بشتری شود.
ترجمه مقاله