ترجمه مقاله

بشم

لغت‌نامه دهخدا

بشم . [ ب َ ] (اِخ ) نام موضعی است بغایت سردسیر میان طبرستان و ری . (از برهان ) (از جهانگیری ) (رشیدی ) (سروری ). نام دهی در نزدیکی اوشان از محال رودبار ری . (ناظم الاطباء) (انجمن آرا) (آنندراج ). موضعی است میانه ری و طبرستان هوای سردی دارد. (سروری ) (شعوری ج 1 ص 178). جایگاهی است میان ری و طبرستان با هوایی بسیار سرد و در آنجا بفاصله های یک صیحه خانه هایی بنا کرده اند که بدانها جانبوذه گویند. (از معجم البلدان ) (از مرآت البلدان ). و رجوع به جانبوذه شود.
ترجمه مقاله