ترجمه مقاله

بشنین

لغت‌نامه دهخدا

بشنین . [ ب َ / ب ُ ] (اِ) گلی است در مصر و آن مانند نیلوفر پیوسته در میان آب میباشد. گویند هر صباح سر از آب برمی آورد و شام به ته آب فرومیرود و همین ساقی دارد و بس یعنی برگ ندارد و به بزرگی غوره ٔ خشخاش میشود و تخم آن سفید است . در عطریات بکار برند و از آن گل روغنی سازند بجهت علت سرسام و بیخ آن مقوی است باه را. (برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). جلجال مصری . ریشه ٔ آنرا بیاوران یا بیارون نامند. گلی در مصر مانند نیلوفر پیوسته در آب و تخم آن سفید و معطر که بپارسی بیارون گویند. (ناظم الاطباء). گیاهی است که آنرا در مصر عرایس النیل خوانند زیرا در نقاطی که نیل هنگام جزر آب بجای میگذارد میروید و دارای ساق طویلی است به ارتفاع آب و وقتی که هم سطح آب شود برگهای سبز پهن به روی آب پخش کند که فلکه ٔ گردی تشکیل دهد مانند وسط کف دست و شکوفه اش بسفیدی زند. در آفتاب پدید آید و در سایه نهان شود و داخل فلکه به زردی زند و بیخ آن مانند شلغم است لیکن زردتر. مصریان آنرا بیارون خوانند و این گیاه در تمام احوال خاصیت نیلوفر دارد. دوایی است که نام دیگرش نیلوفر مصری است . (فرهنگ نظام ). و رجوع به تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 78 و تحفه ٔ حکیم مؤمن و مفردات ابن بیطار شود. نوعی ازنیلوفر مصری است و در حین زیادتی آب رود نیل میرویدو ساقش بقدر عمق آب و گلش سفید و بقدر قبه خشخاش و در طلوع آفتاب از آب بیرون می آید و در غروب نهان می شود و تخمش شبیه بجاورس و بیخش مثل شلغم و از آن کوچکتر و در رنگ و طعم مثل زرده ٔ تخم مرغ است و اهل مصر آن را پخته و خام میخورند در دوم سرد و در اول دویم تر و در جمیع افعال مثل نیلوفر و بیخش مقوی معده و باه و جهت زحیر اسهال صفراوی و با شیر جهت سرفه نافع و گلش با قوه ٔ محلله و روغن معمول از گل او جهت ذات الجنب و جنون و درد سر و شقیقه ٔ سعوطا و طلای مفید. وشربت او در افعال مثل شربت نیلوفر و دانه ٔ او محلل ورمها و جهت بواسیر نافع است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
ترجمه مقاله