ترجمه مقاله

بشوتن

لغت‌نامه دهخدا

بشوتن . [ ب َ / ب ِ ت َ ] (ص ) بداصل . (ناظم الاطباء). || (اِ) بمعنی بوزینه هم آمده است که میمون باشد. (برهان ). میمون است . (صحاح الفرس ) (ناظم الاطباء). بوزینه . (سروری ) (از آنندراج ).
ترجمه مقاله