ترجمه مقاله

بصرة

لغت‌نامه دهخدا

بصرة. [ ب ُ رَ ] (ع اِ) زمین سرخ پاکیزه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گلی که با سرخی زند. ج ، بُصر. (مهذب الاسماء). || اندک اثر شیر. و منه حدیث ام معبد؛ فارسلت الیه شاة فرای فیها بصرة من لبن . (منتهی الارب ). اندک اثر شیر. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله