ترجمه مقاله

بعنه

لغت‌نامه دهخدا

بعنه . [ ] (اِخ ) (پسر تنگی ) یکی از پسران رمون که از بندگان ایشبوشث بن یوناتان بود. وی با برادر خود ریکاب در عین ظهربخانه ٔ ایشبوشث درآمده وی را بکشتند و سرش را بخیال یافتن جایزه بداود آوردند لکن داود ایشان را بقتل سپرد. (از قاموس کتاب مقدس ). || مردی که بازروبابل از اسیری مراجعت کرد. (قاموس کتاب مقدس ).
ترجمه مقاله