ترجمه مقاله

بغاء

لغت‌نامه دهخدا

بغاء. [ ب ُ ] (ع مص ) جستن کسی را و اعانت کردن او را در طلب . (منتهی الارب ). طلبیدن کسی را. (از اقرب الموارد). بُغی ، بُغیَه ، بِغیَه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). و رجوع به مصادر مذکور شود. جستن یعنی طلبیدن . (مؤید الفضلاء). خواستن . (غیاث ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله