ترجمه مقاله

بغدادی

لغت‌نامه دهخدا

بغدادی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بغداد. (ناظم الاطباء). اهل بغداد. از مردم بغداد. ج ، بغادِدَه . (ناظم الاطباء) :
هزار و صد و شست استاد بود
که کردار آن تختشان یاد بود.
ابا هریکی مرد شاگرد، سی
ز رومی و بغدادی و پارسی .

فردوسی .


صد بنده ٔ مطواع فزون است بدرگاه
از قیصری و مکری و بغدادی و خانیش .

ناصرخسرو.


|| نوعی پارچه یا لباس ساخته ٔ بغداد، بافته ٔ بغداد : و جامه های دیگر از هر جنسی و هردستی ، رومی و بغدادی و سپاهانی و نیشابوری ... (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 217). || آبگینه ٔ بغدادی : دیگر آبگینه های بغدادی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 622).
ترجمه مقاله