ترجمه مقاله

بقدر

لغت‌نامه دهخدا

بقدر. [ ب ِ ق َ رِ ] (ق مرکب ) بملاحظه و به اندازه و بحسب و موافق . (ناظم الاطباء). همواره لازم الاضافه است :
بقدر بردنم نه بار بر من
منه بیش از کشش تیمار برمن .

نظامی .


- بقدر احتیاج ؛ برحسب حاجت و ضرورت . (ناظم الاطباء).
- بقدر امکان ؛ به اندازه ای که ممکن است . (ناظم الاطباء).
- بقدر طاقت ؛ به اندازه ٔ طاقت و موافق طاقت . (ناظم الاطباء). بقدر توان و کشش .
- بقدر مراتبش ؛ برحسب درجاتش و بملاحظه ٔ قابلیتش . (ناظم الاطباء). به اندازه مراتب کسی . بنابر درجات و قابلیت و شایستگی او.
ترجمه مقاله