بلبال
لغتنامه دهخدا
بلبال . [ ب َ ] (ع اِ)اسم مصدر است از بِلبال ، شدت اندوه و غم و وسوسه . (از منتهی الارب ). غم و اندوه دل . (دهار). اندوه و غم شدید. (غیاث ). ج ، بَلابِل . (منتهی الارب ) :
از گل ساکن شود بلبال بلبل
نه از زیر و بم چنگ چکاوک .
|| گرگ . (منتهی الارب ). ذئب . (ذیل اقرب الموارد از صغانی ).
از گل ساکن شود بلبال بلبل
نه از زیر و بم چنگ چکاوک .
هندوشاه .
|| گرگ . (منتهی الارب ). ذئب . (ذیل اقرب الموارد از صغانی ).