ترجمه مقاله

بلد

لغت‌نامه دهخدا

بلد. [ ب َ ل َ ] (اِخ ) مکه ٔ معظمه . (منتهی الارب ). مکه ، از جهت تفخیم برای آن ، چنانکه ثریا را نجم و مندل را عود گویند.(از ذیل اقرب الموارد): لا اقسم بهذا البلد، و أنت حل بهذا البلد. (قرآن 1/90 و2)؛ به این شهر مکه سوگند یاد نمی کنم در حالی که تو در این شهر مقیم هستی .
ترجمه مقاله