ترجمه مقاله

بل

لغت‌نامه دهخدا

بل . [ ب ِل ل ] (ع اِ) شفا از بیماری . (منتهی الارب ). شفاء. (اقرب الموارد). || (ص ) مباح : هو لک حل و بل ؛ یعنی مباح ، یاشفاء، و یا از اتباع است . || داهیه و صاحب ذکاء و فتنه : هو بل ابلال ؛ او داهیه ٔ دواهی و فتنه و صاحب ذکاء است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || هو بذی بل ؛ او چنان دور است که حالش معلوم نمیشود. و در آن دوازده لغت دیگر است . بلی و بلیان . (از منتهی الارب ). و رجوع به بلی و بلیان شود.
ترجمه مقاله