بهاریات
لغتنامه دهخدا
بهاریات . [ ب َ ری یا ] (اِ) ج ِ بهاریه . قصایدی که درباره ٔ بهار گفته شود. (فرهنگ فارسی معین ) :
بهار آمد، بهار آمد بهاریات باید گفت
بگو ترجیع تا گویم شکوفه از کجا بشکفت .
و رجوع به بهاریه شود.
بهار آمد، بهار آمد بهاریات باید گفت
بگو ترجیع تا گویم شکوفه از کجا بشکفت .
مولوی .
و رجوع به بهاریه شود.