ترجمه مقاله

بها کردن

لغت‌نامه دهخدا

بها کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) قیمت کردن . (فرهنگ فارسی معین ). اثمان . استیام . تساوم . مساومه . (یادداشت بخط مؤلف ) :
متاع نیکوی برکار میدید
بها میکرد چون بازار میدید.

نظامی .


برخیز تا طریق تکلف رها کنیم
دکان معرفت بدو جو پربها کنیم .

سعدی .


بوسه ای زآن دهن تنگ بده یا بفروش
کاین متاعی است که بخشند و بها نیز کنند.

سعدی .


ترجمه مقاله