ترجمه مقاله

بهستون

لغت‌نامه دهخدا

بهستون . [ ب ِ هَِ ] (اِخ ) بیستون . (دایرةالمعارف فارسی ) : و اول شب آدینه از دنیا برون شد بظاهر بهستون اندر راه . (مجمل التواریخ ). رجوع به بهستان و بغستان و بجستان و بیستون شود.
ترجمه مقاله