ترجمه مقاله

بهم برزدن

لغت‌نامه دهخدا

بهم برزدن . [ ب ِ هََ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) شتاب کار و تندمزاج بودن . (آنندراج ). شتاب زده شدن و شتابی کردن . (ناظم الاطباء). || خراب و ویران کردن . زیروزبر کردن . زیرورو کردن .
ترجمه مقاله