بهم شدن
لغتنامه دهخدا
بهم شدن . [ ب ِ هََ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برابر شدن . مساوی شدن :
بهم شود بزبان برْت لفظ با معنی
اگرْت جان سخنگوی با خرد بهم است .
- بهم بر شدن ؛ مخلوط شدن و آمیخته شدن . (ناظم الاطباء).
بهم شود بزبان برْت لفظ با معنی
اگرْت جان سخنگوی با خرد بهم است .
ناصرخسرو.
- بهم بر شدن ؛ مخلوط شدن و آمیخته شدن . (ناظم الاطباء).