به افتاد
لغتنامه دهخدا
به افتاد. [ ب ِه ْ اُ ] (مص مرکب مرخم ، اِمص مرکب ) بهبود. (فرهنگ رشیدی ) :
بحکم نظر در به افتاد خویش
گرفتند هریک یکی راه پیش .
|| تندرستی .
بحکم نظر در به افتاد خویش
گرفتند هریک یکی راه پیش .
سعدی (از فرهنگ رشیدی ).
|| تندرستی .