ترجمه مقاله

بوصیر

لغت‌نامه دهخدا

بوصیر. (ع اِ) لغتی است غیرمعلوم و آن گیاهی باشد دوایی ، که بعربی آنرا آذان الدب یعنی گوش خرس نامند، بسبب شباهتی که بدان دارد. و بعضی گویند: نوعی از ماهی زهره است و آن پوست درختی باشد بغایت سیاه و آنرا بعربی شیکران الحوت گویند و بعضی دگر گفته اند: باقلای شامی است واﷲ اعلم . (برهان ). نباتی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). قسمی از شوکران . (ناظم الاطباء). جورتاق . بربشکة. سیکران الحوت . اقنقن . فلومس . (یادداشت بخط مولف ). رجوع به بوسیر شود.
ترجمه مقاله