بومسیلم
لغتنامه دهخدا
بومسیلم . [ م ُ س َ ل ِ ] (اِخ ) در بیتهای زیر ظاهراً مقصود، مسیلمه ٔ کذاب است :
بومسیلم را لقب کذاب ماند
مر محمد را اولوالالباب ماند.
جامه پشمین از برای کد کند
بومسیلم را لقب احمد کند.
رجوع به مسیلمه شود.
بومسیلم را لقب کذاب ماند
مر محمد را اولوالالباب ماند.
مولوی .
جامه پشمین از برای کد کند
بومسیلم را لقب احمد کند.
مولوی .
رجوع به مسیلمه شود.