ترجمه مقاله

بوی دمیدن

لغت‌نامه دهخدا

بوی دمیدن . [ دَدَ ] (مص مرکب ) بوی آمدن ... (آنندراج ) :
میدمیداز دم مشکین صبا بوی بهشت
بوی بردیم از آن زآن سر کوه آمده بود.

کمال خجندی (از آنندراج ).


از سبزه ٔ خط تو دمد بوی جان هنوز
بلبل برون نرفته از این گلستان هنوز.

اوجی همدانی (از آنندراج ).


ترجمه مقاله